یادم نیست دقیقا سال چندم بودم اصلا نمی دونم دبیرستان بودم یا راهنمایی ولی یک بار سر کلاس ادبیات حرف از "مهملات" شد همون معلم ادبیاتی که اصلا یادم نیست کی بود گفت در فارسی کلماتی هستند که گاهی آنها را به ضرورت وزن و آهنگ در ادامه کلماتمون می یاریم و اصلا معنی خاصی ندارند مثلا کتاب متاب یا همین چرند و پرند حالا بگذریم که چرند و پرند اسم یک روزنامه هم بوده ولی امروز این کلمه برای من یک مفهوم دیگه پیدا کرده که هردو قسمتش هم معنی داره مفهومی که اونو از دسته "مهملات" خانم معلم خارج می کنه ولی افسوس که خود این مفهوم یک مهمل بزرگ است
اول کلمه چرندو بگم چند روز پیش صبح مثل همیشه کمی بی حوصله داشتم می رفتم سر کار و به عادت یک ساله اخیر به جای موسیقی سر و صدای رادیو پیام تو ماشین پخش بود خلاصه حواسم نبود که خبر چندم بود ولی یک خبرنگار با لهجه نامتعارف خبرنگاران ایرانی که عادت دارند همه کلمات فارسی رو به فتح حرف اول تلفظ کنند اعلام کرد که یک دکتر مالزیایی قصد داره به دعوت قزاقستان به فضا بره تا اینجای ماجرا هم اونقدر توجهم رو جلب نکرد هرچند جای بسی تعجب بود که خبر سفر انوشه انصاری ایرانی مدتها بعد از اعلام در سایتهای خارجی و ایمیل های زنجیره ای توسط رسانه دولتی ایران اعلام شد به هرحال خبر به اینجا ختم نشد کم کم مساله به این کشیده شد که این پزشک با مسایل دینی خاصی روبرو شده از جمله این که در فضا و در مواجهه با طلوع و غروبهای متعدد روزی چند بار باید نماز بخواند که گویا مفتی های مالزی (الحق که اسم خوبی است برای این قسم آدمها) گفتند همان هفده رکعت کافی است بی اختیار یاد صحنه هایی از فیلم مارمولک کمال تبریزی افتادم که در اون موقع چقدر به نظرم طنز جالبی بکار برده بود حالا در کمال ناباوری می دیدم که انگار این فقط یک طنز معمولی نبوده بلکه حقیقتی بوده در لابلای سایر طنزهای آن فیلم مساله دیگر این به اصطلاح پزشک این بوده که در فضا قبله به کدام جهت است گویا این آقا حتی قرنها از حضرت مولانای ما عقب تر فکر می کرده چون مولانا که فقط روی این زمین خاکی زندگی می کرده و فکر کنم سفر به فضا حتی در مخیله اش هم نمی گنجیده گفته شش جهت است این جهان قبله در او یکی مجوی خوب بگذریم خبر با به رخ کشیدن محجبه بودن اقوام آقای دکتر ما تمام شد فکر کنم تا به اینجا با مفهوم چرند آشنا شدین
حالا میریم سراغ پرند در واقع من از این کلمه یاد بازی کلاغ پر افتادم و اینکه تو عالم بچگی باید تشخیص می دادیم چی پرواز می کنه چی نه بعدها که بزرگتر شدیم کلاغ پر سمبل حرفهای گنده تری شد
امروز که اومدم روی خط تا این مطلب مسایل فضایی رو بنویسم همین جوری که داشتم فکر می کردم تا یک اسم خوبی براش پیدا کنم یک آفلاین از دوستی اومده بود که ماجراشو براتون تعریف می کنم یکهو یادم به کلاغ پر افتاد و بقیه قصه که اول مطلب اشاره کردم
آفلاین درباره خبر نه چندان جدید ولی هنوز تکان دهنده دریای خزر و سهم ما از این سفره برکت خیز بود توی این آفلاین خواسته بودن هر کسی به نحوی که می تونه اعلام کنه که با سهم پیشنهادی هشت درصدی برای استفاده از خزر مخالفه منم گفتم حالا که دریای خزر هم "پر" بذار اینجا اینو بگم هم خواسته اون بابا اجابت می شه هم اینکه مطلب بی نام من اسم و رسمی پیدا می کنه